: منوي اصلي :
صفحه اصلي پست الكترونيك پارسي بلاگ درباره من
: درباره خودم :
مسیح لبنانموسی چهل شب شد تو سی شب وعده کردی
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
فقط خدا رو عشقهکیمیاخانه عشق The House Of Loveانتظارlovelyیعسوبپاتوق جوانانطلبه جوان : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید ورود به حوزه عشق جمعه 87 اردیبهشت 6 ساعت 2:59 عصر ورود به حوزه عشق هر چند وی همپای گذراندن درسهای دبستان و دبیرستان، به دروس حوزوی نیز میپرداخت ولی شروع به تحصیل تمام وقت او در حوزه علمیه قم از سال 1360 ه ق مقارن 1320 ه ش اغاز شد. تحصیلات حوزوی سید موسی در قم، بیش از یک دهه به طول انجامید. وی پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح متوسط و عالی، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامی و بزرگ حوزه شرکت جست که برخی از آنها عبارتند از: سطح مقدم و مأخر: الف: ایتالله سلطانی طباطبایی و شیخ عبدالجواد جبل عاملی (شرح لمعه) ب: آیتالله علوی اصفهانی و شیخ حسینعلی منتظری (مطول) ج: آیتالله محقق داماد و حضرت امام خمینی و سلطانی طباطبایی (رسائل) د: آیتالله سلطانی طباطبایی و محقق داماد و جبل عاملی (مکاسب) ه: آیتالله جبل عاملی و محقق داماد (کفایه الاصول) خارج فقه: الف: آیتالله سیداحمد خوانساری ب: آیتالله حجت کوهکمرهای ج: آیتالله سید صدرالدین صدر (پدرش) د: آیتالله محقق داماد ه: آیتالله امام خمینی (خیلی کم در درس ایشان شرکت کرد) و: آیتالله سید کاظم شریعتمداری خارج اصول: الف: آیتالله محقق داماد فلسفه: الف: آیتالله علامه طباطبایی (اسفار اربعه و نقد دیالکتیک) ب: آیتالله سیدرضا صدر (برادرش منظومه سبزواری) خاطرهای از دوستان او با استفاده از محضر اکثر بزرگان در حوزه و در اثر تلاش و کوشش و پشتکار کمنظیر، خیلی زود به مراحل والایی از نبوغ و شکوفایی دست یافت و بیش از سایر دوستان در حوزه درخشید و نامش آوازه آفاق شد. در بخشی از حاطرات آیتالله سید رضی شیرازی، به این نکته تاریخی چنین اشاره شده است: «... من درست به خاطر دارم که در سال 1365 ه ق، یعنی متجاوز از نیم قرن پیش مرحوم آیتالله العظمی شیخ الفقها، شیخ محمدکاظم شیرازی، به قصد زیارت آستان قدس رضوی به ایران آمدند و در قم به منزل مرحوم آیتالله فیضی وارد شدند. دید و بازدید علما و فضلا زیاد بود ولی به علت مناسبات خانوادگی معظم له با مرحوم آقای سیداسماعیل صدر - جد آقا موسی صدر - دیدار بیشتری داشتند و در واقع میتوان گفت اغلب روزها به دیدار شیخ میامدند. مرحوم شیخ محمد کاظم مرد بحّاثی بود و هیچ وقت دیده نشده بود که مجلس ایشان خالی از بحث علمی باشد و در واقع روش ایشان در این امر، پرورش روح جستجوگر طلاب بود و از همین باب بود که هر وقت آقا موسی میآمدند شیخ او را به صحبت علمی میکشیدند... من احساس میکردم که مرحوم شیخ در این بحث و برخوردها با آقا موسی، از درک علمی این طلبه جوان مبتهج و مسرور میشود، و بالاخره مرحوم شیخ ذوق و فهم و شعور علمی ایشان را مورد تحسین قرار میدادند و آتیه درخشانی برای ایشان پیشبینی میکردند...» آیتالله ناصر مکارم شیرازی هم که آن ایام در یکی از این جلسات حضور داشت در بخشی از خاطرات خویش، موضوع را این گونه بیان میدارد: «... فراموش نمیکنم که مرحوم آیتالله آقا شیخ محمد کاظم شیرازی که از اعاظم علمای نجف بودند، به قم سفری کرده بودند. ایشان از کسانی بود که جزء مدرسین درجه اول حوزه نجف محسوب میشد... دوستان گفتند که برویم و با ایشان دیدار کنیم. آقا موسی صدر بود، عدهای از دوستان بودند، بنده هم در خدمتشان بودم... آقای صدر اشکال مهمی را در بحث استصحاب مطرح کردند. مرحوم آیتالله شیرازی جواب دادند. آقای صدر قانع نشدند و مقاومت کردند مرحوم آقای شیرازی هم جواب دادند تا این که بحث به جایی رسید که هرگز فراموش نمیکنم. آیتالله شیرازی گفتند که من بیش از این توانایی دفاع کردن از این مطلبی که مرحوم آخوند در حاشیهاش گفته را ندارم. البته ایشان کاملاً دفاع میکرد زیرا میخواست که کلام مرحوم آخوند خراسانی را تقویت کند ولی به جایی رسید که دید اشکال این طلبه جوان (امام موسی صدر) وارد است و اعتراف کرد. این مسأله هم تواضع و بزرگواری آن مرد بزرگ را در مقابل یک طلبه جوان آن روز نشان میدهد و هم استعداد فوقالعاده آقای صدر را. به همین دلیل بود که آقای صدر با سرعت پیش رفتند و یکی از فضلای بنام و مجتهدین و صاحب نظران حوزه شدند...» تدریس و تربیت شاگرد سید موسی صدر در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله کتاب با ارزش «شرح لمعه» را برای شاگردانی چند که در حوزه از برجستگی خاصی نیز برخوردار بودند، تدریس میکرد و در ارائه مسایل مهم و پیچیده آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا میداشتو در سایه پشتکار شبانهروزی، توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جا دهد، و پس از چندی به تدریس فقه و اصول منطق و فلسفه نیز بپردازدو کتب درسی حوزوی مانند: «مُطَوَّل»، «قوانین»، «رسائل» و «مکاسب» را تدریس نموده و شاگردان فاضلی را تربیت کند که اسامی بعضی از آنان که تا کنون شناسایی شدهاند به شرح زیر است: آیتالله علی اکبر هاشمی رفسنجانی آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی (مرجع تقلید) آیتالله حاج شیخ علی اصغر مسلمی کاشانی (مدرس حوزهعلمیه قم) حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد حجتی کرمانی (محقق و نویسنده) حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین بهجت (شفق) شاعر، نویسنده و امام جمعه محترم اردکان حجتالاسلام و المسلمین زین العابدین قربانی محقق و نویسنده و امام جمعه محترم لاهیجان حجتالاسلام و المسلمین سید محمد غروی رئیس حوزه صور و نماینده محترم رهبری درصور حجتالاسلام و المسلمین سید عیسی طباطبایی، نماینده محترم رهبری در بیروت. دوهمنام و همگام همنشین و همدرس خوب در رشد و تربیت علمی و اخلاقی نقش به سزایی را به عهده دارد. هم نشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید از این رو سید موسی صدر نیز، از ابتدای دوران طلبگی سعی بر آن داشت، تا در این سفر پرماجرا، برای خود هم درسهای خوب، با صفا و لایق پیدا کند. پدر وی (آیتالله سید صدرالدین صدر) با عالمان بزرگ حوزه، از جمله دانشمند وارسته و بزرگوار «آیتالله سید احمد شبیری زنجانی»جلسه بحث و تحقیقی داشت. آنان هر روز در خانه همدیگر جمع میشدند و آرا و افکار مجتهدان بزرگ گذشته و حال را در فقه و اصول و 000 مورد نقد و بررسی قرار میدادند. این رفت و آمدهای علمی، سبب شد که سید موسی صدر با فرزند برومند آن عالم زاهد آشنا بشود. این جوان پرشور نیز که اسمش سید موسی بود، پیش از سید موسی صدر به کاروان حوزویان پیوسته بود و روشن بود که آن دواز همسفران یک قافلهاند و برای یک هدف اساسی وارد این کشتی سعادت و سلامت شدهاندآنان پس از مدت کوتاهی که همدیگر را خوب شناختند، تصمیم گرفتند دست در دست هم، صخرهها و سنگلاخهای خطرناک این راه را پشت سر گذارند و در نهایت به قله حکمت و معرفت صعود کنند و از چشمه سارهای آن نه تنها خود سیراب شوند، بلکه برای تشنگان علم و حقیقت نیز ساقی شراب معرفت باشند. همراهی و همگامی این دو فرزند تلاشگر حوزه، چندین سال ادامه یافت. سید موسی صدر که در این مدت، نبوغ علمی، تیزبینی و خوشفهمی خود را به نمایش میگذاشت، در قالب جملههایی کوتاه و رسا، موضوعهای مهم و سنگین علمی ر با زبانی ساده، تحویل همدرس خویش میداد به طوری که «یک جلسه بحث با سید موسی خاصیت یک هفته بحث با دیگران را در خود جمع میکرد» که همه اینها علاقه و محبت هم بحثش را به وی بیش از پیش آشکار مینمود. سید موسی اضافه بر ایشان، با طلاب فاضل و پرشور دیگر آن روز مانند شهید بزرگوار آیتالله مرتضی مطهری و شهید مظلوم آیتالله محمدحسین بهشتی نیز هم بحث و همدرس شد و هر چه از این رفاقت و ارتباط گذشت بر عمق وکیفیت آن افزوده گشت. فعالیتهای مذهبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انقلابی آنها را در کنار هم قرار داد، چنان که هم فکری و تفکرات مشترک آنان در بسیاری از مسائل، ثمرات پرباری را در روند رشد نهضت بزرگ اسلامی از خود به جای گذاشت که در صفحات آینده به بخشهایی از آن اشاره خواهد شد. «من کوششهای اجتماعی و فعالیتهای سیاسی خویش را چیزی جز بعدی از ابعاد رسالت و مسؤلیتهای اسلامی خود نمیدانم.» لباس تعهّد آن دو هم سنگر با تمام تلاش به درسها، بحثها و تحقیقات خود همانند پدران خود، ادامه میدادند و هر روز که میگذشت بر اندوختههای علمی و معنوی خویش میافزودند. یک روز از روزهای اول ماه ذیقعده پدر دانشمند سید موسی صدر، هم بحث فرزند خویش را به حضور فراخواند و او را نسبت به پوشیدن لباس مقدّس روحانیت، همراه با فرزندش تشویق کرد. او نیز پذیرفت و با توافق طرفین روز یازده ذیقعده؛ روز تولد امام هشتم حضرت رضا (علیهالسلام) برای انجام این مهّم تعیین گردید. آنگاه که، روز موعود فرا رسید، در خانه آیتالله صدر الدین صدر، علاوه بر پدران بزرگوار این دو سید طلبه جوان، چند نفر از عالمان و بزرگان حوزه نیز حضور یافتند. مراسم شروع میشود، عمامه سید موسی صدر را آیتالله سید احمد شبیری زنجانی بر سر وی میگذارد و سید موسی شبیری نیز به دست مبارک آیتالله سید صدر الدین صدر معمم میگردد. و جالب این که حاج آقا روحالله (امام خمینی رضوانالله علیه) نیز با حضور گرم خود به این مراسم روحانی رونق بخشیده با نگاه پرمعنای خویش، بر پیوستن این دو جوان سختکوش به کاروان نور و هدایت، مهر تأیید میزند. بدین سان سید موسی صدر و همگامش سید موسی شبیری در روز تولد امام رضا (ع) مُلبس به لباس تلاش و تعهد روحانیت میشوند و مسئولیت وارث انبیا بودن را به جان و دل میخرند. نوشته شده توسط : مسیح لبنان نظرات ديگران [ نظر] : لیست کامل یاداشت های این وبلاگ : سیره اخلاقی3سیره اخلاقی2سیره اخلاقیهمراه با مردمساده زیستیجدیت دولت نهم برای ازادی امام موسی صدر[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
ورود به حوزه عشق
هر چند وی همپای گذراندن درسهای دبستان و دبیرستان، به دروس حوزوی نیز میپرداخت ولی شروع به تحصیل تمام وقت او در حوزه علمیه قم از سال 1360 ه ق مقارن 1320 ه ش اغاز شد. تحصیلات حوزوی سید موسی در قم، بیش از یک دهه به طول انجامید. وی پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح متوسط و عالی، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامی و بزرگ حوزه شرکت جست که برخی از آنها عبارتند از:
سطح مقدم و مأخر:
الف: ایتالله سلطانی طباطبایی و شیخ عبدالجواد جبل عاملی (شرح لمعه)
ب: آیتالله علوی اصفهانی و شیخ حسینعلی منتظری (مطول)
ج: آیتالله محقق داماد و حضرت امام خمینی و سلطانی طباطبایی (رسائل)
د: آیتالله سلطانی طباطبایی و محقق داماد و جبل عاملی (مکاسب)
ه: آیتالله جبل عاملی و محقق داماد (کفایه الاصول)
خارج فقه:
الف: آیتالله سیداحمد خوانساری
ب: آیتالله حجت کوهکمرهای
ج: آیتالله سید صدرالدین صدر (پدرش)
د: آیتالله محقق داماد
ه: آیتالله امام خمینی (خیلی کم در درس ایشان شرکت کرد)
و: آیتالله سید کاظم شریعتمداری
خارج اصول:
الف: آیتالله محقق داماد
فلسفه:
الف: آیتالله علامه طباطبایی (اسفار اربعه و نقد دیالکتیک)
ب: آیتالله سیدرضا صدر (برادرش منظومه سبزواری)
خاطرهای از دوستان
او با استفاده از محضر اکثر بزرگان در حوزه و در اثر تلاش و کوشش و پشتکار کمنظیر، خیلی زود به مراحل والایی از نبوغ و شکوفایی دست یافت و بیش از سایر دوستان در حوزه درخشید و نامش آوازه آفاق شد. در بخشی از حاطرات آیتالله سید رضی شیرازی، به این نکته تاریخی چنین اشاره شده است:
«... من درست به خاطر دارم که در سال 1365 ه ق، یعنی متجاوز از نیم قرن پیش مرحوم آیتالله العظمی شیخ الفقها، شیخ محمدکاظم شیرازی، به قصد زیارت آستان قدس رضوی به ایران آمدند و در قم به منزل مرحوم آیتالله فیضی وارد شدند. دید و بازدید علما و فضلا زیاد بود ولی به علت مناسبات خانوادگی معظم له با مرحوم آقای سیداسماعیل صدر - جد آقا موسی صدر - دیدار بیشتری داشتند و در واقع میتوان گفت اغلب روزها به دیدار شیخ میامدند. مرحوم شیخ محمد کاظم مرد بحّاثی بود و هیچ وقت دیده نشده بود که مجلس ایشان خالی از بحث علمی باشد و در واقع روش ایشان در این امر، پرورش روح جستجوگر طلاب بود و از همین باب بود که هر وقت آقا موسی میآمدند شیخ او را به صحبت علمی میکشیدند... من احساس میکردم که مرحوم شیخ در این بحث و برخوردها با آقا موسی، از درک علمی این طلبه جوان مبتهج و مسرور میشود، و بالاخره مرحوم شیخ ذوق و فهم و شعور علمی ایشان را مورد تحسین قرار میدادند و آتیه درخشانی برای ایشان پیشبینی میکردند...»
آیتالله ناصر مکارم شیرازی هم که آن ایام در یکی از این جلسات حضور داشت در بخشی از خاطرات خویش، موضوع را این گونه بیان میدارد:
«... فراموش نمیکنم که مرحوم آیتالله آقا شیخ محمد کاظم شیرازی که از اعاظم علمای نجف بودند، به قم سفری کرده بودند. ایشان از کسانی بود که جزء مدرسین درجه اول حوزه نجف محسوب میشد... دوستان گفتند که برویم و با ایشان دیدار کنیم. آقا موسی صدر بود، عدهای از دوستان بودند، بنده هم در خدمتشان بودم... آقای صدر اشکال مهمی را در بحث استصحاب مطرح کردند. مرحوم آیتالله شیرازی جواب دادند. آقای صدر قانع نشدند و مقاومت کردند مرحوم آقای شیرازی هم جواب دادند تا این که بحث به جایی رسید که هرگز فراموش نمیکنم. آیتالله شیرازی گفتند که من بیش از این توانایی دفاع کردن از این مطلبی که مرحوم آخوند در حاشیهاش گفته را ندارم. البته ایشان کاملاً دفاع میکرد زیرا میخواست که کلام مرحوم آخوند خراسانی را تقویت کند ولی به جایی رسید که دید اشکال این طلبه جوان (امام موسی صدر) وارد است و اعتراف کرد. این مسأله هم تواضع و بزرگواری آن مرد بزرگ را در مقابل یک طلبه جوان آن روز نشان میدهد و هم استعداد فوقالعاده آقای صدر را. به همین دلیل بود که آقای صدر با سرعت پیش رفتند و یکی از فضلای بنام و مجتهدین و صاحب نظران حوزه شدند...»
تدریس و تربیت شاگرد
سید موسی صدر در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله کتاب با ارزش «شرح لمعه» را برای شاگردانی چند که در حوزه از برجستگی خاصی نیز برخوردار بودند، تدریس میکرد و در ارائه مسایل مهم و پیچیده آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا میداشتو در سایه پشتکار شبانهروزی، توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جا دهد، و پس از چندی به تدریس فقه و اصول منطق و فلسفه نیز بپردازدو کتب درسی حوزوی مانند: «مُطَوَّل»، «قوانین»، «رسائل» و «مکاسب» را تدریس نموده و شاگردان فاضلی را تربیت کند که اسامی بعضی از آنان که تا کنون شناسایی شدهاند به شرح زیر است:
آیتالله علی اکبر هاشمی رفسنجانی
آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی (مرجع تقلید)
آیتالله حاج شیخ علی اصغر مسلمی کاشانی (مدرس حوزهعلمیه قم)
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد حجتی کرمانی (محقق و نویسنده)
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین بهجت (شفق) شاعر، نویسنده و امام جمعه محترم اردکان
حجتالاسلام و المسلمین زین العابدین قربانی محقق و نویسنده و امام جمعه محترم لاهیجان
حجتالاسلام و المسلمین سید محمد غروی رئیس حوزه صور و نماینده محترم رهبری درصور
حجتالاسلام و المسلمین سید عیسی طباطبایی، نماینده محترم رهبری در بیروت.
دوهمنام و همگام
همنشین و همدرس خوب در رشد و تربیت علمی و اخلاقی نقش به سزایی را به عهده دارد.
هم نشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
از این رو سید موسی صدر نیز، از ابتدای دوران طلبگی سعی بر آن داشت، تا در این سفر پرماجرا، برای خود هم درسهای خوب، با صفا و لایق پیدا کند. پدر وی (آیتالله سید صدرالدین صدر) با عالمان بزرگ حوزه، از جمله دانشمند وارسته و بزرگوار «آیتالله سید احمد شبیری زنجانی»جلسه بحث و تحقیقی داشت. آنان هر روز در خانه همدیگر جمع میشدند و آرا و افکار مجتهدان بزرگ گذشته و حال را در فقه و اصول و 000 مورد نقد و بررسی قرار میدادند. این رفت و آمدهای علمی، سبب شد که سید موسی صدر با فرزند برومند آن عالم زاهد آشنا بشود. این جوان پرشور نیز که اسمش سید موسی بود، پیش از سید موسی صدر به کاروان حوزویان پیوسته بود و روشن بود که آن دواز همسفران یک قافلهاند و برای یک هدف اساسی وارد این کشتی سعادت و سلامت شدهاندآنان پس از مدت کوتاهی که همدیگر را خوب شناختند، تصمیم گرفتند دست در دست هم، صخرهها و سنگلاخهای خطرناک این راه را پشت سر گذارند و در نهایت به قله حکمت و معرفت صعود کنند و از چشمه سارهای آن نه تنها خود سیراب شوند، بلکه برای تشنگان علم و حقیقت نیز ساقی شراب معرفت باشند.
همراهی و همگامی این دو فرزند تلاشگر حوزه، چندین سال ادامه یافت. سید موسی صدر که در این مدت، نبوغ علمی، تیزبینی و خوشفهمی خود را به نمایش میگذاشت، در قالب جملههایی کوتاه و رسا، موضوعهای مهم و سنگین علمی ر با زبانی ساده، تحویل همدرس خویش میداد به طوری که «یک جلسه بحث با سید موسی خاصیت یک هفته بحث با دیگران را در خود جمع میکرد» که همه اینها علاقه و محبت هم بحثش را به وی بیش از پیش آشکار مینمود.
سید موسی اضافه بر ایشان، با طلاب فاضل و پرشور دیگر آن روز مانند شهید بزرگوار آیتالله مرتضی مطهری و شهید مظلوم آیتالله محمدحسین بهشتی نیز هم بحث و همدرس شد و هر چه از این رفاقت و ارتباط گذشت بر عمق وکیفیت آن افزوده گشت. فعالیتهای مذهبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انقلابی آنها را در کنار هم قرار داد، چنان که هم فکری و تفکرات مشترک آنان در بسیاری از مسائل، ثمرات پرباری را در روند رشد نهضت بزرگ اسلامی از خود به جای گذاشت که در صفحات آینده به بخشهایی از آن اشاره خواهد شد.
«من کوششهای اجتماعی و فعالیتهای سیاسی خویش را چیزی جز بعدی از ابعاد رسالت و مسؤلیتهای اسلامی خود نمیدانم.»
لباس تعهّد
آن دو هم سنگر با تمام تلاش به درسها، بحثها و تحقیقات خود همانند پدران خود، ادامه میدادند و هر روز که میگذشت بر اندوختههای علمی و معنوی خویش میافزودند.
یک روز از روزهای اول ماه ذیقعده پدر دانشمند سید موسی صدر، هم بحث فرزند خویش را به حضور فراخواند و او را نسبت به پوشیدن لباس مقدّس روحانیت، همراه با فرزندش تشویق کرد. او نیز پذیرفت و با توافق طرفین روز یازده ذیقعده؛ روز تولد امام هشتم حضرت رضا (علیهالسلام) برای انجام این مهّم تعیین گردید.
آنگاه که، روز موعود فرا رسید، در خانه آیتالله صدر الدین صدر، علاوه بر پدران بزرگوار این دو سید طلبه جوان، چند نفر از عالمان و بزرگان حوزه نیز حضور یافتند.
مراسم شروع میشود، عمامه سید موسی صدر را آیتالله سید احمد شبیری زنجانی بر سر وی میگذارد و سید موسی شبیری نیز به دست مبارک آیتالله سید صدر الدین صدر معمم میگردد. و جالب این که حاج آقا روحالله (امام خمینی رضوانالله علیه) نیز با حضور گرم خود به این مراسم روحانی رونق بخشیده با نگاه پرمعنای خویش، بر پیوستن این دو جوان سختکوش به کاروان نور و هدایت، مهر تأیید میزند.
بدین سان سید موسی صدر و همگامش سید موسی شبیری در روز تولد امام رضا (ع) مُلبس به لباس تلاش و تعهد روحانیت میشوند و مسئولیت وارث انبیا بودن را به جان و دل میخرند.
نوشته شده توسط : مسیح لبنان
نظرات ديگران [ نظر]
سیره اخلاقی3سیره اخلاقی2سیره اخلاقیهمراه با مردمساده زیستیجدیت دولت نهم برای ازادی امام موسی صدر[عناوین آرشیوشده]